۱
به یاسها امیدی نیست
به یأسها چرا
در هر درخت قایقیست
که با تبر
بر آب میافتد!
۲
آخرین پرنده را هم رها کردهام
اما هنوز غمگینم
چیزی
در این قفس خالی هست
که آزاد نمیشود
۳
امشب
از تمام این دیوارها خستهام
آنقدر که میخواهم
به جای حیات
حیاط داشته باشم
آنسوی پنجره برف میبارد
و فکر، روی فکر، روی فکر مینشیند
گاه فکر میکنم
تمام آنچه فکر میکردیم
زیر فکرهایمان یخ زده است!
۴
جنگ تمام شده بود
و حالا
صلح داشت آدم میکشت!
هفتهنامه چلچراغ، شماره ۸۹۹