ریرادیوچل، شماره ۸۵۸
مرور خاطرات
نه اینکه به گوشت کیلویی ۲۰۰ و چند ۱۰ هزار تومان اعتراض داشته باشیم ها. نه! اتفاقا وقتی قیمت ماکارونی و بادمجان و گوجه را میبینیم، خودمان خجالت میکشیم گوسفند را با آن عظمت بکشیم و زیر ۲۰۰ تومان بالایش بدهیم. فقط محض اینکه حجت عزیز یادش نرود قبل از وزارت چه کار میکرد، این را گذاشتیم.
زخمی ازدیاد سالارها
اولا که خیلی مبارک قائمشهریها باشد قهرمانی جام حذفی. ما که خیلی کیف کردیم وقتی دیدیم یک تیم این همه هوادار وفادار دارد و بیشتر ذوق کردیم وقتی دیدیم هوادارانش توی خیابان چه جشن بزن و بکوبی راه انداختهاند.
فقط این وسط یک چیز را خیلی ملتفت نشدیم. آن هم اینکه چرا سالار عقیلی رفته بود توی رختکن نساجی داشت سرود ایران میخواند. نکند وقتی ما حواسمان نبود، اراک از مملکت جدا شده و آلومینیوم الان مال کشور بیگانه است؟ یا نکند از این به بعد هر تیمی برنده شد، اسم آن تیم میشود ایران؟ الان با این حساب تیم آلومینیوم را که باخته، باید اسیر بگیریم؟ یا چی؟ یا مثلا شاید همین که یک فهرست از خوانندههای مملکت منتشر کنیم که فکر نکنند فقط همین یک نفر سالار در این مملکت چهچهه بلد است، کفایت میکند؟
خوب، اصلاحطلب، زشت
زمانی که ما بچه بودیم، یک جوکی خیلی رایج بود. میگفتند به یک بنده خدایی گفتهاند کاری کن این شیر از قفس بیاید بیرون. طرف هر چه زور زده بود، کاری از پیش نبرده بود. دست آخر روی زمین نوشته بود «توی قفس». توی قفس نوشته بود «بیرون قفس». و به این ترتیب، کاری کرده بود که شیر بیرون قفس باشد. حالا این نیروهای جناح اصولگرای کشورمان هم ظاهرا تصمیم گرفتهاند از همین فرمول استفاده کنند. به این ترتیب که اسم هر چیزی را که از آن خوششان نمیآید، میگذارند اصلاحطلب و اینطوری اصولگراها از همه اتهامات مبرا میشوند.
هفته قبل فیلمی منتشر شد از تلاش اکشن نماینده بروجرد برای فراری دادن برادرش از دست پلیس. بعدا که معلوم شد خانم نماینده قبلا هم خیلی کمکحال اخوی عزیزش بوده است، رسانههای اصولگرا تصمیم گرفتند ایشان را به لقب «نماینده اصلاحطلب بروجرد» ملقب کنند. البته یکسری فیلم هست که ایشان را در حال رأی جمع کردن برای ابراهیم رئیسی نشان میدهد، منتها شما نفوذ را اصلا دستکم نگیرید. اصلا.
سیب میقولی؟
اولا که بههرحال زشت بود ما از قافله استفاده از میقولی عقب بمانیم. بالاخره یک سفرهای است که پهن شده است. ثانیا شایسته است که انسان از فضایل مجلس تراز فعلی هر چه میتواند بگوید و اغماض نکند. ازجمله این تلاش و زحمت آقای خضریان، نماینده جبهه پایداری که موفق شدند با ممنوع کردن واردات گوشی اپل به کشور نیمی از مشکلات اقتصادی را یکجا حل کنند.
حالا یک ایراد مختصری بود که ایشان خبر ممنوعیت واردات گوشی اپل را با گوشی اپل خودشان توییت کردند. منتها به قول مرحوم طالبزاده در برابر آن اتفاق اصلی اینها چیزی نیست. اصلا همه ایل و تبار آقای خضریان اپل داشته باشند. مهم این است که ایشان جلوی وارداتش را گرفته است.
قهرمان
متاسفانه باخبر شدیم پرویز قاضیسعید عزیز، نویسنده داستانهای پلیسی و جاسوسی، در اردیبهشتماه در غربت از دنیا رفته است. من یکی که خیلی با داستانهای آقای قاضیسعید کیف میکردم. بد ندیدیم به خاطر درگذشت ایشان هم که شده، جلد یکی از کتابهایشان را اینجا نشان دهیم. کتابی که مطمئنا شما چند باری از اسمش در حرفهایتان استفاده کردهاید، بدون اینکه بدانید قضیه را مدیون آقای قاضیسعید هستید؛ «قهرمان در جستوجوی قاتل بروسلی».
توییت نقد به از فلان نسیه
بالاخره در این دنیا هر کاری سختیهای خاص خودش را دارد. من مطمئنم شما از یکی از شش فقیه شورای نگهبان هم بپرسید که از کارش راضی است یا نه، بالاخره یک چیزی پیدا میکند که باعث ناراضی بودنش شود. شما همین آقای جبراییلی را نگاه کنید. جدا از اینکه خیلی استراتژیک است و کارشناس همه مسائل ایران و جهان است، مهمترین شغلش این بود که علیه آقای روحانی توییت بگذارد.
خب بالاخره یک نفر پنیر ایشان را جابهجا کرد. یعنی آقای روحانی رفت و دکان قبلی از رونق افتاد. دکان جدید توییت گذاشتن و تعریف کردن از آقای رئیسی است. منتها سختی کار این است که آقای رئیسی هم دارد همان کارهای آقای روحانی را میکند، بعضا یکی دو قدم هم آن طرفتر. اینطوری است که آدم مجبور میشود بین خوب بودن و بد بودن نقدینگی یکطوری آفتاببالانس با دو وارو جمع و یک پیچ اضافه بزند که کمرش رگ به رگ شود. میخواهم بگویم حتی توییت نوشتن هم سختیهای خاص خودش را دارد.
کارت دعوت
نمیدانم با اثر پروانهای آشنا هستید یا نه؟ برایتان یک مثال ملموس میزنم. یک نفر به اسم حسن روحانی داریم و یک نفر به نام میثم مطیعی. اولی رئیسجمهور است و دومی یک مداح شاعر. مهمترین دستاورد دومی در طول زندگیاش این است که یک بار در نماز عید فطر به اولی که در صف اول نماز نشسته بوده، تکه انداخته است. ظاهرا شغل آنها هیچ ربطی به هم ندارد. دومی خیال میکند فارغ از اینکه اولی چه کاره است، او همیشه برای خطبههای نماز عید فطر دعوت میشود. او هر سال مینشیند و در خانه برای شعر خواندن در نماز عید فطر آماده میشود. اما اثر پروانهای باعث میشود که به محض اینکه اولی دیگر رئیسجمهور نیست، کسی دومی را هم برای نماز عید دعوت نکند و به رسمیت نشناسد.
البته یک حالت دیگر هم هست. یعنی ممکن است اثر پروانهای خیلی هم مهم نباشد. مهم این باشد که آدمی که این دفعه صف اول مینشیند، از آن آدمها نباشد که میشود سرش داد زد.
چالش هفته
ظاهرا مسئولان آموزش و پرورش بعد از مدتها غور و غوص در بررسی معضلات معلمان، فکرهایشان را روی هم ریختهاند و بالاخره به راه نهایی رسیدهاند که میتواند همه مشکلات را یکجا حل کند. مطابق این راهحلِ پیشنهادی معلمان اگر مایل باشند، میتوانند از این به بعد به عنوان سرایدار در مدارس مشغول به کار شوند. راستش ما هر چه نگاه کردیم، دیدیم حیف است این ایده در بخشهای دیگر به کار گرفته نشود. از شما میخواهیم بهترین سمتهای کشوری برای تصدی سرایداری در ادارات را به ما پیشنهاد بدهید. به بهترین پیشنهاد یک سمت سرایداری اهدا میگردد.
نبوغ هفته
مرحوم پدر من از آن جنس پدرهایی بود که به روشهای خیلی خاصی ابراز علاقه میکنند. شکل ابراز علاقه به من تازه یک کمی هم خاصتر از بقیه بچهها بود. یک بار در یک جمعی همه داشتند از بچههایشان تعریف میکردند. پدر ما هم گفته بود: «ابراهیم هم خیلی پسر خوبیه. فقط یه ذره کارهاش دخترونهاس، یه ذره هم ذاتش خرابه.»
اینطور که به نظر میرسد، خبرگزاری تسنیم هم مثل پدر ما علاقه خاصی به طرح مسکن چهارمیلیونی دولت آقای رئیسی دارد. این خبرگزاری در یک نوشته تحلیلی مفصل گفته است که این طرح هم خیلی عالی است، هم خیلی عملی است. فقط دو تا مشکل کوچک دارد. یکی تامین زمین خانهها، یکی هم تامین هزینه ساخت خانهها. ما به نویسنده این مقاله بابت این همه ریزبینی تبریک میگوییم و نشان نبوغ هفته رادیوچل را با طیب خاطر تقدیم ایشان میکنیم.
نویسنده: ابراهیم قربانپور
هفتهنامه چلچراغ، شماره ۸۵۸