اینستامامها نسل جدیدی از محبوبهای مجازی
فاطمه رجبی
قدیمیترها سعی میکردند اگر بچه تپلی دارند یا بچهشان از زیبایی خاصی برخوردار است، تا جای ممکن آن را در معرض دید بقیه نگذارند، تا جایی که مثلا نوزاد بیچاره در گرمای تابستان مجبور بود لباس یقه اسکی و آستین بلند را تحمل کند تا خدای نکرده چشم نخورد. اما حالا دیگر از این خبرها نیست، بچهها از همان لحظهای که به دنیا میآیند، با معجزهای به نام اینستاگرام زبان باز میکنند و در صفحه شخصی خودشان با دوست و آشنا وارد معاشرت میشوند. بعضی وقتها دامنه این معاشرت از محدوده دوستها و آشناهای دنیای واقعی عبور میکند و تعداد کسانی که یک بار هم کودک را از نزدیک ندیدهاند اما دقیقا در جریان قرار میگیرند که در روز چه چیزهایی میخورد و چه میپوشد، ناگهان بسیار بالا میرود. به این ترتیب کودک در اولین سالهای زندگیاش به یک سلبریتی مجازی تمامعیار تبدیل میشود با یک مدیر برنامه تماموقت که همان مادرش است. طی سالهای اخیر این پدیده آنقدر زیاد دیده میشود که برای مادران این کودکان یک اصطلاح اینستاگرامی هم درست کردهاند: «اینستامام» یا همان «مادر اینستاگرامی» خودمان. البته فکر نکنید با گذاشتن چند عکس ساده از کودک تازه به دنیا آمدهتان و ضمیمه کردن یک متن کودکانه که تولدِ مبارک او را به همه خبر میدهد، میتوانید فوج فوج فالوئر به دست بیاورید و با بچهتان از آشنا و غریبه دل ببرید. این مسیر یک رهروی خستگیناپذیر میخواهد. اساسا دنیای مادرها و کودکهای اینستاگرامی دنیای پیچیدهای است که عرف و قوانین مخصوص به خودش را دارد.
اینستا خستگی نمیشناسند
مادری یک شغل تماموقت است. خیلیها این عقیده را دارند؛ مخصوصا زنی که برای اولین بار صاحب فرزند شده، تا چم و خم بچهداری دستش بیاید و حریف توفانهای هورمنی که در بدن خودش جریان دارند، بشود، باید انرژی زیادی صرف کند. حالا تصور کنید که در این شرایط بخواهد دائما از بچهاش در لباسها و موقعیتهای مختلف عکس بیندازد، عکسها را ادیت کند و آنها را برای بقیه به اشتراک بگذارد. عکسها باید آنقدر خوب گرفته شوند و چنان رنگ و لعابی داشته باشند که صفحه بچه شما را از هزاران مورد مشابه متمایز کنند. درواقع اول باید کاری کنید که بچه شما به دل کسانی که از این پیج به آن پیج سرک میکشند، راه پیدا کند. تازه فکر نکنید این تمام ماجراست. در موفقیت یک مادر اینستاگرامی توجه به جزئیات حرف اول را میزند. یعنی اینکه بچهتان به اندازه کافی ترگل و ورگل باشد و شما هم عکاس خوبی باشید، کافی نیست، بلکه باید اطراف بچه که اغلب شامل خانه و زندگیتان میشود، هم آنقدر جذاب باشد که بینندهها بخواهند از چند و چون زندگیتان باخبر شوند. وقتی به همه چیز توجه کردید، تازه نوبت به خودتان میرسد. یک اینستامام موفق خودش هم باید یک تصویر خوب و خوشحال از یک مادر سرحال و خوشتیپ تحویل ملت بدهد تا صفحه کودکش به اندازه کافی فالوئر جذب کند. ممکن است از خودتان بپرسید همه اینها چرا مهم است؟ جواب سوالتان این است که فالوئرها مخصوصا در زمینه صفحات کودکان، بیشتر از هر چیز به دنبال الگو هستند. آنها که اغلب خودشان هم مادر هستند، میخواهند از یک مادر خوشحال و اغلب خوشاندام این پیام را بگیرند که با تمام سختیهای بچهداری، میتوان خوشحال بود و در یک دنیای رنگی زندگی کرد. البته الگو گرفتن از سر و شکل بچه اینستاگرامی هم خیلی مهم است.
شاهزادههای کوچک
یکی از اصلترین نکاتی که موقع گشتن بین صفحات اینستامامها یا کودکان سلبریتی جلب توجه میکند، اسمهایی است که برای این صفحات انتخاب شدهاند. کمتر پیش میآید که یک اسم معمولی بتواند بهراحتی چندان موفقیتی به دست بیاورد. پس اگر یک نفر، مثل چندین میلیون ایرانی دیگر تصمیم گرفت یک اسم عادی برای بچهاش انتخاب کند و همزمان او را به یک سلبریتی اینستایی هم تبدیل کند، باید از ظرفیتهای دیگر مایه بگذارد. مثلا بعضیها برای بچهای که حتی نسبش به آخرین بازماندههای قاجار هم نمیرسد، لقب شاهزاده انتخاب میکنند. بعضیها هم ترجیح میدهند پا را فراتر از مرزها بگذارند و یک «پرنسس» بچسبانند اول اسم بچهشان. برای پسرها هم چند مورد «کینگ» دیده شده، اما فراوانی پرنسسهای اینستاگرامی بیشتر است. بعضی وقتها هم مادرها ترجیح میدهند رد و نشانی از خودشان در اسم صفحه دیده شود، بنابراین یک ترکیبی بین اسم خودشان و بچهشان را بهعنوان نام کاربری انتخاب میکنند، یا از عبارت «فلانی مامان فلانی» استفاده میکنند که خدای نکرده بچهشان بین بقیه پرنسسها و کینگها گم نشود.
غلفت از کامنتها یعنی شکست پروژه
شاید فکر کنید اینستامامها یا هر سلبریتی اینستاگرامی دیگری فقط با گذاشتن یک تصویر و توضیحی زیر آن حضورش را در اینستاگرام داغ میکند و نقلش دهان به دهان میچرخد. اما بدانید و آگاه باشید که اشتباه میکنید. در اینستاگرام کامنت از نان شب هم واجبتر است، اصلا مدتهاست که دیگر پز دادن بابت تعداد لایکها قدیمی شده و نوبت به فخرفروشی با رونق در بخش نظرات رسیده. هرچقدر تعداد کامنتهای بیشتری بگیرید، امکان اینکه بیشتر در فضای اینستاگرام مطرح شوید، بالا میرود. کامنت آنقدر اهمیت دارد که توجه نشان دادن به نظرات و جواب دادن به خیلی از آنها میتواند تضمینکننده موفقیت یک سلبریتی اینستاگرامی باشد. این قاعده را نه فقط در مورد اینستامامها که در مورد خیلی از فعالان دیگر اینستاگرام یا همان «شاخهای اینستایی» میتوان دید. برای اینکه کسی ترغیب شود که کامنت بگذارد، باید امید داشته باشد که جوابش را میدهید. البته بعد از اینکه حسابی کار و بارتان گرفت و تعداد بالایی فالوئر به هم زدید، دیگر لازم نیست به همه جواب بدهید، خود فالوئرها در بخش کامنتهای شما چنان بحثها و گفتوگوهایی راه میاندازند که گفتوگوهای منتهی به برجام در برابرشان لنگ میاندازد. فقط یک اینستامام باید حواسش باشد که خوراک کافی برای بحث کردن در اختیار فالوئرها قرار بگیرد. مثلا خودش سوالی بپرسد، یا مسئلهای در مورد رفتار یا تربیت بچهاش عنوان کند. همین کار کافی است تا انواع و اقسام «خود متخصص کودکان» پندارها به نظریهپردازی مشغول شوند و عدهای هم به حرفهای آنها واکنش نشان دهند. به این ترتیب اینستامام عزیز به خودش میآید و میبیند که صدها نفر در بخش کامنتهای پستی که گذاشته، دعوا راه انداختهاند؛ دعوایی که چراغ پیج را روشن نگه میدارد.
چالشهای مادرانه
اغلب ما در تعریف عبارت «چالشهای مادرانه» به مشکلاتی که یک مادر در تربیت و بزرگ کردن بچهاش با آنها دستوپنجه نرم میکند، اشاره میکنیم. اما بین اینستاییهایی که فالوئر چند پیج مادر و کودک هستند، این عبارت یعنی شروع یک رقابت که سرگرمکننده است، اما به همان میزان هم عجیب به نظر میرسد. در این چالشها مادرهایی که فالوئر فلان اینستامام هستند، به دعوت او، باید در چالشی که راه میاندازد، شرکت کنند. مثلا چند وقت پیش یک اینستامام چالش «ظرف تغذیه کودک» راه انداخت که در آن مادرها باید به مدت ۱۰ روز، صبحها تصویری از خوراکیها و نحوه بستهبندی آنها برای مدرسه بچههایشان را منتشر میکردند. این چالش کمی بعد تبدیل به «چالش ظرف غذای کودک» شد. در این یکی، مادرها باید از ظرف غذای بچهشان عکس میگرفتند و با هشتگ مخصوص آن را منتشر میکردند. این کار اگرچه در نگاه اول زمینهای برای ایجاد شور و شوق بین مادرها و انگیزه برای خوشسلیقگی و توجه به غذای کودک به نظر برسد، اما شما هم وقتی ببینید که انواع میوههای استوایی نایاب سر از ظرف غذای بچه درمیآورند، یا حتی بعضی مادرها برای ثبت کردن عکس، سفارش میدهند که یک نفر دیگر برایشان ظرف را تزیین کند، حتما به عمق اهمیتی که پیروزی در این چالشها یا حداقل دیده شدن در آنها، برای بعضی از مادرها دارد، پی میبرید. در مواردی هم این چالشها رسما رنگوبوی مسابقه به خودشان میگیرند. اینجاست که پای اسپانسرها به میان میآید. اسپانسرها به برنده مسابقه جایزه میدهند. به این ترتیب هم صفحه مادر اینستاگرامی رونق میگیرد و هم اسم اسپانسر مطرح میشود.
هرجا سخن از فالوئر در میان است
نام اسپانسر میدرخشد
حالا که صحبت از اسپانسر شد، نوبت به یکی از مهمترین بخشهای فعالیت مادران اینستاگرامی میرسد. بالاخره وقتی یک مادر مدت زیادی زحمت کشید، دعواهای کامنتی را مدیریت کرد، در همه حالات حواسش به گرفتن یک عکس خوب از بچهاش بود، کلی هزینه لباس و آتلیه و اسباببازی پرداخت، باید وقتی به موفقیت رسید و چند صدهزار فالوئر دور پیجش جمع کرد، این هزینهها را به نحوی جبران کند. تا همین یکی دو سال پیش این بعد از فعالیت مادرهای اینستاگرامی اصلا به چشم نمیآمد. درواقع آنقدر زیاد نبود که دیده شود، چون هنوز تولیدکنندهها و واردکنندههای انواع و اقسام وسایل مادر و کودک به ظرفیتهای تبلیغاتی اینستاگرام پی نبرده بودند، اما یک جایی دیدند تعریف کردن یک اینستامام از فلان محصول میتواند بر روی استقبال از آن محصول تاثیر زیادی بگذارد. بههرحال هر طور حساب کنید، پستهای یک اینستامام موفق حداقل ۲۰ هزار لایک میخورد و خیلی بیشتر از این تعداد هم دیده میشود، و این یعنی یک فرصت تبلیغاتی تضمینشده. وضعیت حساب و کتاب اینستامامها با سفارشدهندهها هم بستگی به عوامل مختلف دارد. مثلا اگر محصول قیمت بالایی داشته باشد، همین که نمونهای از آن، بهعنوان هدیه برای مادر فرستاده شود، کفایت میکند، اما اگر محصول چندان قیمتی نداشته باشد، باید برای معرفیاش یک مبلغی هم پرداخت شود. رقم هم متفاوت است، مثلا قیمت یک پست تبلیغاتی در صفحه یک اینستامام با ۱۰۰هزار فالوئر چیزی در حدود هفت میلیون تومان برای سفارشدهنده آب میخورد، البته هزینه معرفی در استوری که ۲۴ ساعت بیشتر نمایش داده نمیشود، کمتر و رقمی در حدود سه میلیون تومان است. البته اگر اینستامام محصول را بهطور ویژه معرفی کند و از نظر فنی بیشتر مایه بگذارد، طبیعتا قیمت بالاتر میرود. تبلیغات اینستامامها کمکم پای وسایلی را به اتاق کودکان باز میکند که قبلا کمتر مادربزرگی آنها را در سیسمونی بچه جا میداد؛ از مبلمان پرشکوه مخصوص کودک بگیرید تا سینما و سیستم صوتی مخصوص کودک. البته تمام محصولات به بچهها مربوط نیست، خیلی وقتها محصولات دیگری هم معرفی میشوند؛ محصولاتی که بیشتر به درد خانمها میخورد، یا یکی از وسایل خانه محسوب میشود. در اغلب پستهای تبلیغی هم صاحب صفحه اصرار میکند که تا وقتی یک محصول واقعا خوب نباشد، آن را معرفی نمیکند، بلکه اول خودش مصرف میکند و آن را به بقیه توصیه میکند. خیلی وقتها هم صاحب صفحه بعد از اینکه عکسی میگذارد، در پستهای بعدی اشاره میکند که در جواب درخواست کامنتگذارها میگوید که وسایل موجود در آن تصویر را از کجا خریده. در اغلب موارد هم صفحه اینستاگرامی محصول در تصویر تگ میشود تا فالوئرهای سفارشدهنده زیاد شوند و شانس بیشتری برای فروش محصولاتش پیدا کند. یک روش درآمد دیگر هم حضور سلبریتی کوچک در مراسم مختلف است، مثلا مادر اینستاگرامی از قبل خبر میدهد که او به همراه بچهاش در مراسم افتتاح فلان فروشگاه یا رستوران حضور پیدا میکنند. این مورد حتی در مورد جشنهای تولد هم دیده میشود. مثلا بچه معروف، به تولد یک فرد غریبه و معمولی که اغلب هم بسیار مجلل برگزار میشود، دعوت میشود و بعد هم تصاویر جشن تولد در صفحهاش نمایش داده میشوند. برای این کار هم رقمی بین سه تا پنج میلیون تومان گرفته میشود؛ البته برای صفحههایی که بیشتر از ۱۰۰ هزار فالوئر دارند.