در جستوجوی آرمانشهری برای سالمندان
ندا صمیمی طهرانی
در سالهای اخیر با افزایش و رشد جمعیت سالمند و همچنین افزایش امید به زندگی، نگرشها نسبت به مقوله سالمندی در حال دگرگون شدن است. طرح الگویی تحت عنوان «سالمندیِ موفق» ضمن آنکه حاکی از تغییرِ نگرش نسبت به سالمندی است، کوششی در جهت افزایش کیفیت سالمندی نیز به شمار میرود. سالمندی دورانی است که کاهش تواناییهای جسمی و از دست دادن برخی ارزشها و امتیازها را به همراه دارد و در موارد زیادی با ضعف جسمانی و روانی همراه است. سالمندان بخشی از شهروندان آسیبپذیر هر شهری به شمار میآیند و در صورتی که فضاهای شهری برای سالمندان مناسبسازی گردد، از قِبَل آن دیگر اقشار جامعه نیز در رفاه بیشتری خواهند بود. چه اینکه درصد بالای جمعیت جوان در شهرها بیانکننده درصد بالای سالخوردگان در آیندهای نزدیک است و این امر لزوم توجه ویژه به نیازهای سالمندان در فضاهای معماری و فضاهای شهری را دوچندان میسازد. سالمندان به دلایل جسمی و روحی به فضاهای شهری و تحرک و تعاملات اجتماعی بسیار نیازمندند و طرحهای معماری و شهرسازی باید به مردم سالخورده کمک کنند تا از فضای شهری بهراحتی استفاده کنند و لذت ببرند.
بر اساس تقسیمبندی سازمان ملل متحد کشورها سه نوع ساختار جمعیتیِ جوان، بزرگسال و سالخورده دارند. شاخص تشخیص ساختار جمعیت سالخورده، نسبتِ جمعیت ۵۵ ساله و بالاتر به کل جمعیت در کشورهاست. در ایالات متحده آمریکا، ۵۴ میلیون فرد بالای ۵۵ سال امیدوارند که در خانههای خود پیر شوند و در فضای زندگی اکنونشان روزگار بگذرانند.
معماران و برنامهریزان در دانشکدههای معماری، نهایت تلاششان بر طراحی خانهها و مکانهایی است که ما در آن روزگار میگذرانیم. جورجن تئودور، پروفسور و مدیر برنامهریزی در موسسه فناوری نیوجرسی، میگوید: ما مسئولیت آموزش نسل بعد معماران را برای طراحی خانههای انعطافپذیر و حساس به سن ساکنان آن بر عهده داریم، زیرا معمولا وقتی معماران یک ساختمان را طراحی میکنند، آنها آن را برای اولین کاربرانشان طراحی میکنند (و بنابراین صرفا با توجه به نیازمندیهای این کاربران) و وقتی کاربر بعدی وارد همان واحد ساختمانی میشود، آن خانه طبق خواستهها و نیازمندیهای او طراحی نشده است.
دانشجویان تئودور مصاحبههایی با شهروندان سالخورده برای درک نیازمندیهایشان در مراحل مختلف زندگیشان کردند و سپس طیف گستردهای از مسائل مربوط به طراحی محل زندگی افراد سالخورده را در نظر گرفتند. مسائلی همچون: امنیت، اتصال، حملونقل، تراکم و تعامل اجتماعی بین آنها. با ترکیب این مفاهیم، دانشجویان انواع مسکنها را با توجه به نیازمندیهای ساکنانشان گونهبندی کردند.
یک خانه دوطبقه دارای دو واحد مجزا را در نظر بگیرید. یک زوج جوان در اوایل زندگی مشترکشان تنها در یک واحد آن زندگی میکنند. وقتی آنها برای خودشان تشکیل خانوادهای با جمعیت بیشتر بدهند، به واحد دیگری نیاز پیدا میکنند. وقتی کودک یا کودکان این خانواده مستقل شدند، آنها دوباره واحد دوم را از طریق قراردادی به فرد یا خانوادهای دیگر اجاره میدهند. این موضوع نهتنها به جنبههای فیزیکی-اجتماعی مسکن برای افراد سالخوردهتر مربوط میشود، بلکه با یک نگاه اقتصادی نیز عجین است، چراکه اجاره دادن یک واحد خالی برای سالمندان که توانایی کار کردن ندارند، میتواند نوعی پشتوانه مالی در ایام پیری نیز باشد.
در دانشکده تحصیلات تکمیلی دانشگاه هاروارد، واحدی کارگاهی برای آموزش طراحی حساس به سن افراد ایجاد شده است. استاد این کارگاه میگوید: ما اینجا از دانشجویان میخواهیم گروههای جمعیتی را که در حال دگردیسی عظیمی از نظر سنی هستند، در نظر بگیرند و برای آنها طراحی کنند.
ایدههایی که در زمینه معماری حساس به سن وجود دارد، از یک طرح ساده و یک ایده کارآفرینانه تا یک طرح بزرگ و سیاستمحور تغییر میکند. یکی از اساتید جامعهشناسی در دانشگاه ایالتی وینون یک ترم تحصیلی را صرف خلق تصویر خیالیِ آرمانشهر افراد مسن کرد. او میگوید: «من میخواستم دانشجویان یک دنیای جذاب را برای افراد سالخورده درست کنند.» او میافزاید: « دانشجویان یک ترم تحصیلی را در مورد عادتها و شناسایی رفتار افراد پیر میگذرانند که چه چیزی پیری را سرگرمکننده و جذابتر میکند تا بتوانند مسکن را برایشان طوری طراحی کنند که حتی دوران پیری خود نیز در همان فضا که قابلیت انعطافپذیری دارد، روزگار بگذرانند.»
این دانشجویان همچنین بر اهمیت مسکن بیننسلی و فعالیتهایی که از تخصص و تجربه نسل سالخورده مایه میگرفت، تمرکز کردند. پیر شدن در محل همیشه مربوط به طراحی فضاهای فیزیکی نیست، بلکه درباره فعالیتهایی که در درون این فضا اتفاق میافتند و اینکه چه افراد دیگری در آنها زندگی میکنند نیز هست.
همچنین این دانشجویان برنامههای آموزشی را پیشنهاد دادند که در آن سالمندان درسهایی را با مبنای تخصصی خود تدریس میکردند، درحالیکه دانشجویان جوانشان به آنها استفاده از نرمافزارهایی مثل اسکایپ را آموزش میدادند. آنها مراکز تعاملات اجتماعی را در پردیس دانشگاهها، کلاسهای آموزشی آشپزی به دست سالخوردگان یا کلاسهای باغبانی و گسترش خطوط حملونقل عمومی را پیشنهاد دادند. همچنین آنها بر کاهش یا حذف موانع فیزیکی تمرکز داشتند. نیز آنها تسهیلاتی چون درهای اتوماتیک، رمپها و لمس عناصر جهانی طراحی مانند سوییچهای سبک روی بخش پایینتر دیوارها را بهخوبی در نظر گرفتند.
سرآخر میتوان گفت برای ایجاد آرمانشهر و آرمانخانهای برای سالمندان توجه به انعطافپذیریِ مساکنشان، آموزشپذیری، تجمعپذیری، سهولت دسترسی در درون و بیرون، قابلیت ارتباطات و تعاملات اجتماعی و… بیشترین اهمیت را در افزایش کیفیت محیطی برای سالمندان دارند و به طور کلی جهت ایجاد چنین آرمانفضاهایی برای سالمندان تنها و تنها باید بکوشیم که آنها دیدگاه مثبتی از پیریشان داشته باشند؛ دیدگاههایی همچون: شادی سلامت و توانایی بازگشت، که اگر در این موارد کوشا باشیم، سایر اقشار جامعه نیز در رفاه بیشتری خواهند بود.