تاریخ انتشار:۱۳۹۵/۱۱/۱۷ - ۰۷:۰۱ | کد خبر : 2151

دیوار مکزیک خوراک تبلیغ تخلیه چاه است!

حمایت اسپری‌کاران و برچسب‌زن‌ها از ترامپ محمدعلی مومنی آمریکا، روم به دیوار شنوندگان عزیز آمریکا در حال ورود به مرحله «روم به دیوار، گلاب به روتون» است. ترامپ توی جوگیری‌های انتخاباتی یک پیشنهاد دیواری داد. گفت «بین مکزیک و آمریکا» باید دیوار کشید. آن هم به خرج مکزیکی‌ها. چقدر پررو. دیوار می‌خواهی خودت بکش. مثل […]

حمایت اسپری‌کاران و برچسب‌زن‌ها از ترامپ

محمدعلی مومنی

آمریکا، روم به دیوار
شنوندگان عزیز
آمریکا در حال ورود به مرحله «روم به دیوار، گلاب به روتون» است.
ترامپ توی جوگیری‌های انتخاباتی یک پیشنهاد دیواری داد. گفت «بین مکزیک و آمریکا» باید دیوار کشید. آن هم به خرج مکزیکی‌ها. چقدر پررو. دیوار می‌خواهی خودت بکش. مثل آدم‌های آویزان که پیشنهاد می‌دهند و خرجش را می‌اندازند گردن یکی دیگر.
حالا گیر داده که این وعده انتخاباتی‌اش را عملی کند. تازه به این کارش گفته «اقدام سازنده».
این‌که بیشتر نسازنده است. اگر قرار باشد نامزدها تا رأی می‌آورند، وعده‌های انتخاباتی‌شان را جدی بگیرند، همان بهتر که بپیچانند و اصلا به روی مبارکشان هم نیاورند.
ما که به پیچانده شدن وعده‌ها عادت داریم، خیلی هم راضی هستیم. از نامزدهای انتخاباتی در سرتاسر جهان خواهش می‌کنم خودشان را کنترل کنند.
البته ما که اقدامات مهیج رئیس دولت نهم و پس از نهم را دیده‌ایم، خیلی چشم و چارمان بیرون نمی‌زند. فقط یک دور خاطره‌ها و تاریخ آن هشت سال را مرور می‌کنیم و می‌توانیم پیش‌گویی کنیم.
اگر شبکه‌های رادیویی و تلویزیونی در جهان، نیاز به کارشناس و پیش‌گوی سیاسی داشتند، نگران نباشند. ما هفتاد میلیون کارشناس و پیش‌گوی آماده به کار، با تجربه هشت ساله داریم که می‌توانیم بفرستیم خدمتشان.

دیگه دیفال و دیوار کشیدن، فایده نداره!
آقای دونالد ترامپ
سلام
امیدوارم حالتان خوب باشد. خوب است؟ واقعا؟!
بعد از این‌که گفتی روی مرز آمریکا و مکزیک دیوار می‌سازی، فکر کردم به‌عنوان کسی که تجربه‌های دیواری دارد، به شما نامه بنویسم و خواهش کنم بی‌خیال این یک فقره بشوی.
به نظر من دیوار چیز خوبی نیست و دردسر دارد.
ما خودمان از وقتی فهمیدیم دیوار چیز خوبی نیست که شرکت‌های تخلیه چاه و حمل اثاثیه و بار فرت و فرت در و دیوار ما را چیزمیز مالیدند و رفتند.
ما دل خوشی از دیوار نداریم. تازه دیوار ما که معمولی است و تجربه دیوار برلین هم نداشتیم. حتی شنیدیم که همین دیوار برلین هم، این اواخر که در زمان گورباچف و هلموت کهل درب و داغان شد، پر شده بود از تبلیغات تخلیه چاه و حمل اثاثیه و بار، اطلاعیه ترحیم و این‌جور چیزها. چنان این دیوار را به گند کشیدند که مسئولان دو کشور تصمیم گرفتند جمعش کنند. تذکر هم داده بودند که «نصب هرگونه آگهی و تبلیغ پیگرد قانونی دارد» ولی به گوش کسی فرو نرفت. این شد که دیوار برلین فرو ریخت. وگرنه مردم که داشتند زندگی‌شان را می‌کردند و کاری به شرق و غربی ماجرا نداشتند.
ما حتی وارد مرحله‌ای شده‌ایم که داریم دیوارهای خانه‌ها را هم جمع می‌کنیم. هم تخلیه‌چاهی‌ها عاصی‌مان کرده‌اند، هم دزدها. فکر کردیم که دیوار هر چقدر هم که بلند بشود، دزد کار خودش را می‌کند و ما فقط خرج خودمان و زحمت دزد را زیاد کرده‌ایم. پس جمعش می‌کنیم.
الان از دیوار استفاده‌های نمادین می‌شود. مثلا گاهی از در و دیوار یک سفارتخانه‌ بالا می‌روند.
یا اگر بخواهیم رمانتیک به دیوار بپردازیم، می‌رویم چیزمیزمان را آویزان می‌کنیم به در و دیوار خیابان و اسمش را می‌گذاریم «دیوار مهربانی».
حالا بماند که از یک جا به بعد دیگر مهربانی هم به این دیوار ندیدیم. من برای یک مهمانی نیاز مبرم به یک کت داشتم. رفتم از دیوار مهربانی برداشتم که به آبکش شبیه‌تر بود تا کت!
حتی این جمع کردن دیوار به جایی رسیده که ما چند روز پیش، روم به گلاب، دیوار به رویتان، رفتیم به مبال، دیدیم دورش را گونی کشیده‌اند. همه هم رعایت می‌کردند که وارد گونی نشوند. فقط یک بار یک بز وارد شد که آن هم فهمید خبری نیست، رفت!
بنابراین اگر بین آمریکا و مکزیک دیوار بکشید، فقط باید هی با تخلیه چاه و حمل باری‌ها دعوا کنی و با کاردک از دیوار برچسب بتراشی. آخر هم مثل برلینی‌ها باید پول کارگر بدهید که همان دیوار را جمع کنید.
لطفا از تجربه‌های دیواری ما و جهان استفاده کن و بی‌خیال این چیزها شو.
بی‌احترام
محمدعلی مومنی
پی‌نوشت: خب اگر بنویسم «با احترام» همین امشب در و همسایه می‌آیند جلو خانه ما خودجوش اعتراض می‌کنند. بنابراین می‌نویسم «بی‌احترام».

درخواست کاریابی
آقای ترامپ
ضمن عرض تبریک به مناسبت شروع دوره ریاست جمهوری‌تان، خواهشمند است برای ایجاد اشتغال و امکان تبلیغات هر چه سریع‌تر دیواری را که در تبلیغات انتخاباتی وعده داده بودید، احداث کنید.
بالاخره شما آدم اقتصادی هستی و با این دیوار، هزاران فرصت شغلی برای ما ایجاد خواهد شد.
اتحادیه اسپری‌به‌دستانِ تبلیغات‌نویس برای تخلیه چاه و حمل بار

رشته شاخ بز جدا کنی در کنکور سال بعد!
سازمان سنجش و آموزش کشور اعلام کرد از سال آینده رشته «شاخ بز جداکنی» به دفترچه آزمون سراسری اضافه خواهد شد.
سازمان سنجش و آموزش کشور با تقدیر از عباس جدیدی برای ارائه این ایده جدید و جذاب، از راه‌اندازی رشته «شاخ‌بز جداکنی» به‌عنوان یک تحول بزرگ یاد کرد و گفت: این یک مولتی‌رشته است که علاقه‌مندان به مدیریت شهری، محیط زیست، بساز بفروشی، ورزش و عکاسی می‌توانند این رشته را انتخاب کنند.
فارغ‌التحصیلان این رشته در هر حوزه‌ای که عشقشان بکشد، می‌توانند مشغول به کار بشوند و با جدا کردن شاخ بز به کشور خدمت کنند.
سازمان سنجش اعلام کرد: ما هی می‌گفتیم حلقه مفقوده کجاست که پلاسکو می‌ریزد، سیستان و بلوچستان را آب می‌برد، خوزستان خاک می‌خورد.
فهمیدیم اگر بتوانیم کسانی را آموزش بدهیم که شاخ بز را باز کنند، می‌توانیم به کشور و بشریت خدمت کنیم.
در حال حاضر علاقه‌مندان بسیاری از کشورهای مختلف خواهان تحصیل در این رشته شده‌اند.
ما برای تقدیر، تندیس عباس جدیدی را به‌عنوان مبتکر ایجاد رشته شاخ بز جدا کنی در جلو دانشگاه تهران نصب می‌کنیم.
افق زاویه بدن این تندیس به گونه‌ای است که از هر طرف به آن نگاه کنید، انگار زل زده به شما.

اطلاعیه جمعی از بزهای مقیم مرکز
جمعی از بزهای شاخ‌دار با صدور اطلاعیه‌ای اعلام کردند که عباس جدیدی فرافکنی می‌کند.
این بزها اعلام کرده‌اند: با توجه به این‌که نسل همه چیز دارد منقرض می‌شود، ما هم چشممان ترس کرد و قانون منع شاخ تو شاخ شدن را خودمان داوطلبانه اجرا کرده‌ایم.
بنابراین نمی‌فهمیم منظور عباس آقا چیست؟!
بنابراین ما را بی‌خیال شوید و بگذارید این چند صباحی که از عمر گونه ما باقی مانده است، به‌خوبی بگذرد.
قبلا از لطف شما در توجه به مسائل بزها تشکر می‌کنیم.

با عرض مع‌ع‌ع‌ع‌ع
بزبزقندی، بز شاخ‌دار، دکتر بز کارتون پسر شجاع، بز اخفش، بز زنگوله پا، خانوم بزی (مادر یه فرزند به نام‌های شنگول، منگول و حبه انگور)، بز ناقلا و سایز بزها.

سفر خالی خالی به فضا
رادیوچل: آقا اون چیه داری پاره می‌کنی؟!
– پاره نمی‌کنم. قطع می‌کنم.
رادیو چل: پاره می‌کنی که قطع می‌کنی دیگه. حال چی رو قطع می‌کنی؟!
– بودجه فرستادن انسان به فضا.
رادیو چل: واسه چی قطع می‌کنی؟ ترامپ که گفت آمریکا نیا، عربستان هم می‌گه نیا، شما هم که می‌گی کسی فضا نره، پس ما کجا باید بریم؟!
– آخه ما یه هواپیما خریدیم، این همه الم‌شنگه شد. فضاپیما بخریم که قورتمون می‌دن. اصلا کسایی که این بودجه رو تصویب کرده بودن، می‌دونستن فضا چیه؟!
رادیو چل: حتما خودشون تو فضا بودن و می‌دونستن چیه دیگه! یعنی اونا هم می‌خواستن فضاپیما بخرن؟!
– اونا نیاز به فضاپیما نداشتن. می‌گفتن بدون وسیله هم می‌شه رفت. فقط بودجه‌اش باید تصویب بشه. ولی ما چون توانایی‌اش رو نداریم، حتما باید یه فضاپیما بخریم.
رادیو چل: شما هم مدام دنبال بهانه می‌گردین که یه چیزی بخرین‌ها. یه روز بهانه می‌کنین هواپیما می‌خرین. الان هم حتما این ماجرا رو بهانه کردین که فضاپیما بخرین. به نظرم حالا که ترامپ گفته «ایرانی‌ها نیان آمریکا، مرسی، اُه» ما باید با یه اقدام تلافی‌جویانه همین خط ویژه ایران به فضا رو برقرار کنیم.
– توی دولت قبل مشابهش رو داشتیم.
رادیو چل: واسه فضا؟
– نه، خط پروازی اختصاصی ایران – ونزوئلا. گفتن همین که بریم ونزوئلا، با چاوز جان تمرین به فضا رفتن می‌کنیم.
رادیو چل: خدا رحمتش کنه.
– پس ما فعلا همین‌جا تمرین‌های فضایی می‌کنیم تا بعد که همه با هم بریم.

تو اگه کیهانی، پس چرا ساز می‌زنی؟!
قرار بود کنسرت کیهان کلهر توی تالار وحدت برگزار بشه. اما تا آقا کلهر خواست آرشه به سیم‌ها بکشه، اومدن گفتن «کنسرت لغوه».
هر چی آقا کلهر گفت «بابا من کیهانم. حالا یه آرشه بکشم روی سیم، ببینم کوکش خوب شده یا نه؟!» گفتن: خودت رو جای کیهان جا نزن! کیهان و موسیقی؟ کیهان و هنر؟ کیهان و ادب؟ تو کیهان ما نیستی!
گفت: یه نت بزنم!
گفتن: نه! اگه راست می‌گی کیهانی پاشو برو!
تماشاچی‌های سالن شروع کردن به کف و سوت زدن. اول فکر کردم دارن اعتراض می‌کنن. ولی بعد دیدم ذوق‌زده تشویق می‌کنن. تماشاچی‌ها همه از دم خارجی‌ بودن. ما این همه تماشاچی داخلی داریم، چرا خارجی وارد کرده‌ان؟ لااقل توی تماشاچی که ما خیلی ساله به خودکفایی رسیده‌ایم. اون‌قدر به خودکفایی رسیده‌ایم که گاهی حتی دعوا می‌شه سر بلیت.
به یه تماشاچی گفتم: این‌که اجرا نشد. پس‌ واسه چی تشویق می‌کنین؟!
گفت: واسه همین دیگه.
گفتم: واسه چی؟!
گفت: مگه قرار بود اجرا بشه؟!
گفتم: آخه ما رسممون اینه که وقتی اجرا بشه، تشویق می‌کنیم. اجرا نشه معمولا حرف‌های آبدار می‌زنیم.
گفت: خب این‌جوری رو که خودمون دیدیم. به ما گفتن یه جور تور کنسرت داریم که خیلی باحاله. اولین چیز جالبش اینه که واسه کنسرت باید مجوز بگیرن.
دومین چیز جالبش هم همینه که مجوز می‌گیرن، اما برگزار نمی‌شه.
گفتم: چیش جالبه؟!
گفت: این‌جا دقیقا برعکس خارجه. اون‌جا مجوز نمی‌گیرن، اما برگزار می‌شه. این‌جا مجوز می‌گیرن، اما برگزار نمی‌شه.
دیدم آبروریزیه اگه کم بیارم. گفتم: «بله دیگه. ما دوست داریم متفاوت باشیم. یعنی هر کاری شما بکنین، ما برعکسش رو می‌کنیم.»
اینا گردشگران خارجی بودن که معمولا دوست دارن برن عجایب دنیا رو ببینن. سازمان گردشگری و میراث فرهنگی وقتی دید این همه تور کنسرت لغو می‌شه، تور کنسرت رو به «تور لغو کنسرت» تبدیل کرد و گردشگر برای دیدن این شگفتی غیرطبیعی دعوت کرد.
ما به این نتیجه رسیدیم که این لغو کردن کنسرت‌ها یکی از کارای نان‌آور و نان‌ساز کشوره.

شماره ۶۹۶

خرید نسخه الکترونیک از کتابفروشیهای مجازی طاقچه و فیدیبو

نوشته هایی دیگر از همین نویسنده: 40cheragh

نظر شما

دیگه چی داری اینجا؟