سهیلا عابدینی
کتاب « مرغ دریایی» به قلم باریس آکونین، نمایشنامهای جنایی با درونمایه کمدی است که سعی دارد با تغییر مشهورترین اثر آنتون چخوف، داستانی جدید خلق کند. آکونین نویسنده گرجیالاصل روسی و از مشهورترین نمایندگان ادبیات پستمدرنیست روسیه است که عمده شهرت او نیز مدیون رمانهای پلیسی-تاریخی است. در این نمایشنامه، تشخیص اینکه او به ساحت کار چخوف توهین کرده، یا شجاعتی را با این دستکاری و تغییر بنیان گذاشته، به عهده منتقدان و مخاطبان است. نمایشنامه «مرغ دریایی» آکونین دو پرده است که پرده دوم تا برداشت هشتم پیش میرود. در این نمایشنامه، باریس آکونین «مرغ دریایی» چخوف را ادامه داده و پایان آن را عوض کرده و خودکشی تریپلف در پایان نمایشنامه چخوف را به قتل تغییر داده و بعد با طراحی یک بازی پستمدرنیستی هشت احتمال را برای قتل در نظر گرفته و در هر احتمال یکی از اشخاص حاضر در صحنه را به عنوان قاتل معرفی کرده که خواندنی است. در پرده دوم و در تمامی برداشتها آرکادینا میگوید: «پسرک بیچاره من! آخ، پسرک بینوایم! من مادر وحشتناکی هستم، غرق در هنر، غرق در خود… بله، بله! غرق در خودم! همه حواسم پیِ خودم بود. نفرین ابدی هنرپیشههای زن همین است- جلو آینه زندگی کردن، حریصانه به تصویر خود خیره شدن، فقط و فقط صورت خود را دیدن… همیشه، تا ابد. پسر کوچولوی عزیز و بیاستعداد و عشقنچشیده من… تو تنها کسی هستی که واقعا به وجود من احتیاج داشت، و حالا آنجا دمر افتادهای؛ غرق خون و با بازوهای گشاده. صدایم میزدی، مدتها بود که صدایم میزدی، ولی من پاسخت را نمیدادم و حالا دیگر صدایت خاموشی گرفته…» این گفتار
در برداشتهای اول کمی تلخ به نظر میآید، ولی در ادامه و در برداشتهای بعدی پهلو به مسخرگی این شخصیت، مادر تریپلف ناکام، میزند.
چلچراغ ۸۲۶