گفتوگو با سعید نوروزی، کاریکاتوریست و نقاش
منو با خندههای روی صورتم میشناسن
سعید نوروزی کاریکاتوریست و نقاش متولد دوم آذر ۱۳۵۵ است که از کودکی به نقاشی علاقهمند بوده و تو ۱۱ سالگی، آموزش طراحی و نقاشی را شروع میکند. چند سال بعدش هم تو ۱۴ سالگی به کاریکاتور علاقهمند میشود و شروع میکند به یاد گرفتنش.
سال ۶۹ اولین کاریکاتورش در نشریه «طنز و کاریکاتور» چاپ میشود. در سال ۷۲ که ۱۷ سالش بوده، کارش روی جلد مجله گل آقا چاپ میشود. او دیپلم گرافیک میگیرد و در دانشگاه هم رشته نقاشی میخواند. تا الان دو نمایشگاه انفرادی و چند نمایشگاه گروهی در حوزه نقاشی برگزار کرده. البته او را بیشتر با کاریکاتورهایی که از چهرههای مشاهیر و این اواخر چهرههای دوستان و سایر بستگان میکشد، میشناسند.
سعیدخان درباره کاریکاتور چهره که از دوستانش میکشد، یا دوستان کاریکاتوریستش از او میکشند، میگوید: «اینش برام جذابه که میفهمی اون آدم داره تو رو چه شکلی میبینه. کجاهای صورت تو رو درشتتر یا ریزتر میبینه، یا بیشتر روی کجاهات زوم کرده. مثلا تو چهره خود من، یکی روی چشمها بیشتر تاکید میکنه، یکی روی ابروها، یکی روی فرم کلی صورت. بههرحال، داره اغراق میشه. شما چهره خودتو میدونی چه شکلی هستی. حتی زیباترین چهرهها رو یه کاریکاتوریست میتونه اگزجره کنه.»
کارتر (کار قدیمی، ویژه چلچراغ)؛ این کاریکاتور متعلق است به سال ۱۳۷۰، اول هنرستان. حدود یک سالی بود که با لطف ماهنامه «طنز و کاریکاتور» و شخص استاد جواد علیزاده با غولهای کاریکاتور فرانسه ( مولاتیه، مورشوان، ریکور) آشنا شده بودم و سخت تحتتاثیر آثار حیرتانگیزشان قرار گرفته بودم. این طرح اولین کاری بود که بهصورت جدی و با اعتماد بهنفس کاذب سعی کردم پا جای پای این سه نفر بگذارم. ازآنجایی که در آن زمان کاریکاتور چهره کارتر موضوعیتی برای چاپ در مطبوعات نداشت، جایی چاپ نشد و بعد از حدود سی سال آن را برای نشریه چلچراغ سپردم.
اگر کارهای سعید نوروزی را ببینید، متوجه میشوید که جناب دونالد ترامپ چقدر راهدست قلم ایشان بوده. شاید هم اینقدر او را کشیده که به سیاستمداران داخلی بگوید خود شماها ما را غربگرا میکنید، نکنید. او میگوید: «بعضیها فکر میکنن که نمیشه کاریکاتور آدم خوشگل رو کشید، یا طرف هرچی زشتتر باشه، راحتتر میشه کشیدش. درحالیکه اینطور نیست. من یه وقتهایی کاریکاتور چهرهای رو کشیدم که خیلی سخت بوده و طرف قیافه چندان خوبی هم نداشته، برعکسش ممکنه یه چهره زیبا خیلی راحت کاریکاتورش دربیاد.»
بهروز وثوقی (کار جدید، ویژه چلچراغ)؛ سعید نوروزی با همان خندههاش اجازه داد ما توی اتاق کارش و دفترهاش و ذهنش وارد بشویم و از این کارش که فعلا در حد طراحی اولیه است، رونمایی کنیم.
درواقع انگار با زبان خوش میگویند که چه زیبا و چه زشت همه محتاج این درید. البته در ادامه موضوع را اینطور روشن میکند که: «اگه کار خوب دربیاد، شما از روی کاریکاتور هم میفهمین که این آدم چهره زیبایی داشته. خود من یکی از دغدغههام اینه که اگه کسی کاریکاتور چهرهای رو میبینه و اون شخص رو تا حالا ندیده، تقریبا بتونه تصور کنه که این آدم چه شکلیه. اگه خودشو دید، نگه این اصلا اون چیزی که فکر میکردم، نیست. شاید یه کاریکاتور خیلی اغراق داشته باشه، ولی اگه چهرهای زیبا باشه، باید بتونی این زیبایی رو هم تو کاریکاتور بیاری.»
آلفرد هیچکاک؛ مدتهاست در جستوجوی یافتن فرم و زبانی نو در کاریکاتور چهرهام. کاریکاتور هیچکاک یکی از اولین تجربههایم در این زمینه است.
از او درباره آرزویش پرسیدم
دو تا آرزو دارم؛ یکی اینکه آوا، دختر ۱۴ سالهام، آینده خوبی داشته باشه و خوشبخت باشه. دومیش اینکه یه روز به یه جایی برسم که از همه تواناییهام استفاده کرده باشم. یعنی هرچقدر که قابلیت داشتم که تو کارم پیشرفت کنم، کارمو کرده باشم. از همه پتانسیلهام استفاده کرده باشم. آرزومه به این نقطه برسم.
کیومرث صابری؛ کاریکاتور مرحوم کیومرث صابری از کارهای نسبتا جدیدم است که برای فصلنامه «آگاهی نو» اجرا کردم. از آنجا که علاقه و تعلقخاطر ویژهای به مرحوم صابری دارم این اثر را با عشق و علاقه فراوان کار کردم.
برای آرزوی اول سعید نوروزی باید از آوا بخواهیم که تا میتواند زود و زیاد خوشبخت بشود و بگذارد ما به مناسبت تحقق این آرزو مهمان باباش باشیم به صرف شیرینی و شام و کاریکاتور. آرزوی دومش را هم که خودش دارد تلاشش را میکند، بهش برسد.
باب دیلن؛ کاریکاتور باب دیلن یکی از کارهای موردعلاقه خودم است. فکر میکنم چه به لحاظ شباهت چه تکنیک و اجرا یکی از موفقترین کارهام باشد.
«من به موازات کاریکاتور، نقاشی هم کار میکنم. سعی میکنم کاریکاتور و نقاشیام رو به هم وصل کنم و یه چیز واحد ازش دربیارم. کار سختیه و شاید به این زودیها درنیاد. تمرینهایی کردم و قدمهای اولو برداشتم، حالا تا به اون نتیجه دلخواه برسه، طول میکشه.»
سعید نوروزی
ونگوگ؛ ونسان ونگوگ یکی از محبوبترین و تاثیرگذارترین هنرمندان در زندگی من است. همواره دوست داشتهام کارهایی با موضوع این هنرمند و آثارش خلق کنم. این اثر به لحاظ تکنیک یکی از کارهای متفاوت من هست که با شیوه کلاژ اجرا شده است.
بر اساس نظر کارشناسان چلچراغی ما فقط میتوانیم سعید نوروزی را تشویق کنیم که زودتر به آرزویش برسد و زنگ بزند چلچراغ و بگوید: «رسیدم… رسیدم…» ما هم برویم یک گپی بزنیم باهاش. چند نمونه از کارهای او را با قصههایشان به انتخاب خودش با هم نگاه میکنیم، باشد که رستگار شویم.
مصاحبهکننده: سهیلا عابدینی
هفتهنامه چلچراغ، شماره ۸۴۸