سینمای رده ب زیر دین این ۹ تن است
ب موویها احتمالا مهمترین بخش زندگی پسربچهها هستند. یعنی اینطوری تصور میکنم که همه ما پسرخالهای داشتهایم که یک ب مووی آشغالی در مورد یاروهای مشت و لگدزن را هزار بار پشت سر هم دیده است و به نظرش دیگر در تمامی عالم هستی کسی روی دست فیلم کذا چیزی نساخته است.
ولی چه کسی ب موویها را میسازد؟ کیست که شبهای جمعه پفکخوران ما را به همراه رفقا روشن میکند؟
بههرحال باور کنید یا نه، حتی ب موویها هم کارگردان دارند و بعضی از این کارگردانها زندگی حرفهایشان را پای ساختن ب مووی گذاشتهاند. آدمهایی که شاید فحشخورشان در هالیوود ملس بوده و اگر به مهمانیهای آنچنانی راه پیدا میکردند (که نمیکردند اصولا)، برای این بوده که مورد تمسخر دوستان جریان اصلیشان قرار بگیرند و موجبات تفریح را فراهم آورند.
با گذشت سالها حتی بعضی از ما معتقدیم که ب مووی دیدن یک جور فعالیت لذتبخش است که نیاز نیست به صورت طعنهآمیزانه رخ بدهد. بهخاطر احساسات نوستالژیک هم که شده، مینشینیم و ب موویهایی مثل مورتال کامبت یا فیلمهای چینی قدیمی میبینیم. در این لیست بگذارید از ۱۰ تن صحبت به میان بیاوریم که در طومار تاریخ نامشان بهعنوان بدترین کارگردانهای ب موویساز نوشته شده است.
شماره ۱. اندی سداریس
اندی سداریس تا به حال هفت بار برنده جایزه امی شده است. ولی همانطور که یحتمل حدس زدهاید، نه برای کارگردانی فیلمهایش، بلکه برای کارگردانی و تهیهکنندگی برنامههای ورزشی ازجمله المپیک! اما اواخر عمر سداریس تصمیم میگیرد که کلا شغل عوض کند و برود سراغ فیلم ساختن، و باور کنید یا نه، خیلی هم خوب میدانسته دلش چه جور فیلمی میخواهد و درنهایت همان مدلی هم که میخواسته، فیلمهایش را ساخته. سداریس ۱۲ فیلم به معنی واقعی کلمه آشغال ساخته که بهخاطر رعایت موازین اخلاقی نمیتوانم حتی درست و درمان در مورد پلاتهایشان باهاتان صحبت کنم. همین بس که بیشتر پسرنوجوانپسند هستند، بافته بر گلوله و انفجار و خانمهای آنچنانی. داستان هر ۱۲ فیلم تقریبا از این قرار است: یک مامور پلیس در جنگلهای گرمسیری با دار و دسته قاچاقچیها درگیر میشود. احتمالا اگر به نظرتان بازی حدیث میرامینی در سریال «درجستوجوی آرامش» افتضاح است و دیگر بدتر و نمایشیتر از این ممکن نیست، پیشنهاد میکنم سری به بازیهای فیلمهای سداریس بزنید.
مهمترین فیلم سداریس hard ticket to Hawaii است. این فیلم در مورد ماری سمی است که توسط موشهای سرطانی گزیده شده و… خیلی سمش قویتر شده… و خلاصه بگذارید پلات را لو ندهم.
شماره ۲. لوید کافمن
لوید کافمن ملقب به پدرخوانده بیشعوری در سینمای آمریکا و مدیر شرکت تروماست که ۴۰ سال است مامن آشغالترین فیلمسازان عرصه طنز و وحشت هالیوود است. کافمن یکی از اولین کسانی بود که به ظرفیت بینظیر عصر ویدیوهای خانگی پی برد و سرمایهگذاری خوبی روی این قضیه کرد که وقتی رفقا دور هم مینشینند و پفک و چیپس میخورند، دلشان میخواهد فیلمهای عجیب و غریب تماشا کنند و دور هم بخندند. برای همین کافمن برای غریبترین سلایق بصری هم فیلم ساخته است. کافمن به سیاق هیچکاک در فیلمهای خودش حضور پیدا میکند، ولی درضمن مثل الن لی توی فیلمهای مردم دیگر هم ظاهر میشود. ظهور کافمن در یک فیلم آشغالی به منزله تاییدیه و نشان افتخار است.
مهمترین فیلم کافمن Poultrygeist: Night of the Chicken Dead فیلمی در ژانر موزیکال وحشت و طنز است و در مورد یک رستوران پارودی کیافسی است که روی زمین یک قبرستان سرخپوستها ساخته شده و این قضیه باعث میشود مرغهای سرخشده رستوران زنده شوند. این فیلم جذاب را لااقل دو ساعت بعد از بلع و هضم و دفع غذایتان ببینید.
شماره ۳. گادفری هو
هو کارگردانی بسیار پرکار بوده است که طی ۱۰ سال صدها فیلم ساخته است. باور کنید یا نه، هیچکس نمیداند هو دقیقا چند تا فیلم ساخته، چون اسمهای مستعار بیشماری هم داشته است. ولی چطور میشود به چنین درجهای از اخلاص در فیلمسازی رسید؟ فیلمهای ساخته دست هو معمولا ترکیبی از فیلمهای مختلف بودهاند. مثلا ترکیبی از روبوکاپ و خونآشام و کینگکونگ. که حاصلش معمولا سورئالترین فیلم اکشن قابل تصور میشد. ۹۰ درصد فیلمهای هو نینجا هم داشتند. منتها مهمترین دلیل حضور هو در این لیست، استفاده عجیبش از بدلکارهاست. در یکی از فیلمهایش یک خانم بلوند اروپایی را میبینید که قرار است از پنجره به بیرون پرت شود. در صحنه بعد این خانم با بدلکاری چینی با کلاهگیسی خاکستری و کوتاه جایگزین میشود.
مهمترین کار هو Ninja Terminator عبارت است از… بله درست حدس زدید. فیلم «ترمیناتور» که تویش نینجا دارد. با دیدن این فیلم به این نتیجه میرسید که فیلمی نیست که به اضافه نینجا بهتر نشود. غرور و تعصب و نینجاها. نینجاهای الم استریت. بر نینجا رفته. همشهری نینجا. دوازده نینجای عصبانی. پرواز بر فراز آشیانه فاخته (به کمک تکنیکهای نینجوتسو) و قس علی هذا.
شماره ۴. دانلد جی جکسون
با اطمینان میشود گفت که بدترین کارگردان این لیست همین آقاست. فیلمهایش قابل دیدن نیستند. ولی به نظرم خودش در کنار اد وود، جذابترین شخصیت این لیست است. جکسون مبدع ذن در هنر فیلمسازی است. به این معنا که به قول خودش آدم باید ذهنش را باز بگذارد و اجازه بدهد فیلم خودش جلو برود. در این روش اصلا نیازی به فیلمنامه نیست. بلکه کارگردان و بازیگرها باید با همکاری هم به یک جایی برسند. اکثر فیلمهای جکسون قابل توصیف نیستند.
مهمترین فیلمش The Roller Blade Seven ترکیبی از رویاهای تبآلود پساآخرالزمانی و کاتاناهای ژاپنی است، ولی دقیقا مشخص نیست چه اتفاقی قرار است بیفتد.
شماره ۵. اد وود
سالهای سال اد وود را بهعنوان بدترین کارگردان سینمایی میشناختند. ولی قول میدهم وقتی توی این لیست پایین برویم، متوجه میشوید چرا وود وسط لیست است. فیلمهای وود بینظیر نیستند، ولی یک جور سادگی دهاتیطور و خوشباورانه تویشان هست که صمیمیتی عجیب در بیننده ایجاد میکند. انگار فیلم حاصل رویای یک کودک ۴۰ ساله باشد که صادقانه تلاش کرده فیلم خوبی بسازد، ولی عملا آنقدر در این قضیه ناتوان است که حاصل کار خجالتآور است. منتها آن صداقت که حرفش رفت، در فیلم به چشم میخورد. مثلا شباهت عمیقی را که سناریوهای اد وود به هم دارند، در نظر بگیرید. مثل این میماند که وود در مورد فیلم خوب و موفق یکسری ایده داشته و درنتیجه مدام سعی میکرده از همان ایدهها استفاده کند، به امید اینکه این بار دیگر فیلمش خوب میشود. فیلمهایش بهواقع خوب نیستند، ولی دیدنشان سخت نیست. یعنی موقع دیدنشان ترجیح نمیدهید چنگال توی چشمتان کنید.
مهمترین فیلم اد وود Plan 9 From Outer Space است. خواندن در مورد پروسه ساخت این فیلم اشک از نهاد سنگ بیرون میکشد. اد وود تمام قلب و روحش را توی این پروژه ریخته است، ولی همانطور که احتمالا بهدرستی حدس زدهاید، حاصلش آشغالی بود که دومی نداشت. البته فیلم واقعا تهوعآور یا توهینآمیز نبود. مثل بعضی فیلمهای کافمن. چطور بگویم. دیدهاید وقتی یک نفر میزند زیر آواز و صدایش بهشدت بد است؟ آنقدر بد که شما به جایش خجالتزده میشوید؟ این فیلم وود هم یک همچین حسی دارد. مثلا اگر خواهرزاده هفت سالهتان فیلم درست کند، قطعا حاصل کار مزخرف است. ولی در ضمن بانمک هم هست.
شماره ۶. ویلیام کسل
ویلیام کسل به نظرم یکی از مهمترین شخصیتهای این لیست است. چون به ما یادآوری میکند که ب مووی ساختن یک هنر عامهپسند است و همهاش برمیگردد به نظر مردم و خواست مردم. اینکه مردم عادی چه فرمولی را بهعنوان فرمول موفق میشناسند. چون همه فیلمهای ژانر درنهایت توی دلشان از یکسری فرمول ساده پیروی میکنند. کسل سالهای سال فیلم وسترن میساخت، ولی وقتی استودیو بهش اجازه داد که فیلمهای خودش را بسازد، رفت سراغ ساختن فیلمهای وحشت. کسل درضمن یک شومن موفق هم بود. بهطور مثال فیلمهایش روی پرده سینما میآمد و در مورد سرنوشت آدمبده داستان نظرسنجی عمومی راه میانداخت. یا مثلا برای یکی از فیلمهایش بیمه عمر میفروخت که اگر خدایی نکرده توی سینما وسط فیلم از ترس مردید، زن و بچهتان گرسنه نمانند. فقط وحشت نبود. یک جور سرخوشی احمقانه هم همراهش بود.
مهمترین فیلم کسل House on Haunted Hill است که گویا ۱۹۹۹ هم یک بار دیگر بازسازی شده است. نسخه اورژینال این فیلم یک فیلم سینمای وحشت کلاسیک دهه ۵۰ است که دیدنش را به همگان توصیه میکنم.
شماره ۷. چنگ چی
با وجود اینکه فیلمهای کنگفوی هنگکنگی در دهههای ۶۰ تا ۸۰ طرفداران بسیاری داشتند و سروصدای زیادی کردند، نمیشود گفت کارگردان مشخصی هست که بهخاطر ساختن این ژانر فیلمها معروف شده، یا الان بشود گفت امضایش پای کارش مشخص است، یا از اینجور اصطلاحات. منتها این وسط چنگ چی قطعا استثنا است. ممکن نیست که اسم شمشیرزن یکدست به گوشتان نخورده باشد. چی بهتنهایی آغازگر سابژانرهای بیشمار سینمای هنگکنگ بوده است. مثلا سری فیلمهای شائولینش به قدری موفق بوده که هنوز که هنوز است، در این سابژانر فیلم ساخته میشود.
مهمترین فیلمش بعد از پنج سم کشنده، فیلم Five Element Ninjasست که شاید بعد از Scott Pilgrim VS the World بهترین ترکیب بازیهای رایانهای و رسانه سینماست. شخصیتها پنج نینجای آتش و آب و چوب و خاک و طلا هستند که یاروی اصلی باید همگی را شکست بدهد. به قدری همه چیز کارتونی است که ترکیبش با صحنههای خونآلود بهخصوص پایانش، تضاد غیرقابل تحملی ایجاد میکند.
شماره ۸. امیر شروان
امیر شروان، کارگردان ایرانی، توی دانشگاه پاسادینای کالیفرنیا تئاتر خوانده است. من یک جایی میخواندم که دانشگاه پاسادینا بدترین دانشگاه آمریکاست و مثلا از دانشگاه آریزونا هم بدتر است. ولی هیچکدام از اینها دلیل نمیشود که آدم فیلمهایی مشابه فیلمهای امیر شروان بسازد. احتمالا اگر بگوییم فیلمهای شروان بدترین اکشنهای تاریخ هستند، داریم از ظرفیتهای زبان فارسی بهدرستی استفاده نمیکنیم. مثلا اگر بگوییم یک جایی در جهنم هست که آدم به جای اینکه میله داغ توی آستینش بکنند، مجبورش میکنند فیلمهای شروان تماشا کند، به واقعیت ماجرا نزدیکتر شدهایم. اکثر فیلمهای شروان یک ترکیبی بودند از فرمول فیلمهای سری Lethal Weapon و ناتوانی شدید در امر فیلمسازی. فیلمهای شروان شبیه پروژههای هجوآمیز دبیرستانی از کار درمیآمدند. با این تفاوت که شروان اصلا قصدش هجو کردن ژانر پلیسی نبود. در فیلمهایش هیچ جایی برای غیرکلیشه بودن نیست. غیرکلیشهها جایی در فیلمهایش ندارند. درواقع یک مشت کلیشه است که با تف به هم چسباندهاند.
مهمترین فیلم شروان Samurai Cop است. فیلم به قدری بد است و دیالوگها به قدری بد هستند که ممکن است تصور کنید شروان مرید مکتب ذن جی جکسون است. فیلم ساخته دست آدمفضاییهایی است که دارند سعی میکنند تظاهر کنند که آدم هستند، ولی هیچ ایدهای در مورد رفتارهای حداقلی بشری ندارند.
شماره ۹. راجر کورمن
راجر کورمن سلطان بلامنازع ب موویسازان است و هنوز در سن ۸۸ سالگی مشغول فیلم ساختن است. نفوذ او در سینما پژواکی رسا داشته است؛ بهخصوص بهخاطر شانسهای متعددی که به کارگردانها و بازیگران تازهکار داده است. شاید باورتان نشود، ولی بین ۳۸۵ فیلمی که تهیهکنندگیاش را به عهده داشته، اولین کارهای کارگردانهایی مثل فردریک فورد کاپولا، مارتین اسکورسیزی و جیمز کمرون هم به چشم میخورند. راجر کورمن یک جورهایی ورژن آمریکایی فیلمهای همر بریتانیایی است. شهرت او بهخصوص بهخاطر تاثیری است که ظاهرا از ادگار آلن پو و اچ پی لاوکرفت در فیلمسازیاش گرفته است.
The Haunted Palace یکی از فیلمهای سری ادگار آلن پوی کورمن است که از قضا بسیار هم ظاهر جذابی دارد. اگر طرفدار سینمای وحشت کلاسیک هستید، ممکن نیست چشمتان به کارهای کورمن نخورده باشد. ولی احیانا اگر با ساختههایش بیگانه هستید، به شما پیشنهاد میکنم The Case of Charles Dexter Ward را حتما ببینید.
شماره ۷۱۹