بیشتر داستانها یا دنیای خیالی میسازند، یا انسانهای خیالی. و انسانهای خیالی در دنیاهای خیالیشان همانطور که میتوانند لباسهای خیالی بپوشند، یا غذاهای خیالی بخورند، میتوانند آیینهای خیالی هم داشته باشند. به همین خاطر در داستانهای کوتاه و بلند بینهایت آیینهای خیالی به دنیا آمدهاند. این زیر سه تا از آنها را میخوانید. با این توضیح که نه لزوما بهترین نمونهها هستند (اصلا بهترین آیینهای اختراعی یعنی چی؟) و نه به هم شباهتی دارند.
۱. مذهب هفت؛ نغمه آتش و یخ / جورج آر آر مارتین
دنیاهای فانتزی، تقریبا همه آیینهای منحصر به خودشان دارند. دنیای مخلوق مارتین از این نظر منحصربهفرد است، چون در هر گوشه از آن دینی دیگر حاکم است. بههرحال دین غالب در بیشتر مناطق وستروس، قاره اصلی داستان، آیین هفت است. خدایی هفت چهره (احتمالا ملهم از تثلیث مسیحی) که هر چهره آن وجهی از خداست؛ مادر، پدر، آهنگر، جنگجو، دوشیزه، عجوزه و غریبه.
۲. اصول فورد؛ دنیای قشنگ نو / آلدوس هاکسلی
در آخرالزمان دنیای قشنگ نو، دیگر اثری از مذاهب قدیمی باقی نمانده است. تنها چیزی که تقدیس میشود، هنری فورد است؛ خالق کمپانی اتومبیلسازی فورد. در دنیای قشنگ نو حاکم اصول تولید و بهرهوری را در همه عرصهها حاکم کرده است و مردم از لفظ «فورد ما» (به جای «لرد ما» در مسیحیت) برای یاد کردن از او یا قسم خوردن به او استفاده میکنند.
۳. باکونونیسم؛ گهواره گربه و دیگر آثار / کورت ونهگات
حتی در میان این آیینهای ساختگی هم، آیین باکونونیسم ساختگی است. باکونون و دوستش ارل که حاکم جزیرهای در دریای کاراییب بودند، وقتی دیدند نمیتوانند کاری برای مردم انجام دهند، آیین باکونون را ساختند. درواقع باکونون آن را ساخت و ارل آن را غیرقانونی اعلام کرد تا مردم را از فکر کردن به مشکلاتشان غافل کنند. اسفار باکونون که متن مقدس آیین باکونونیسم است، بر مبنای دروغهای بیخطر بنا شده است.
نویسنده: ابراهیم قربانپور
هفتهنامه چلچراغ، شماره ۸۸۶