تاریخ انتشار:۱۴۰۲/۰۱/۰۹ - ۲۱:۴۴ | کد خبر : 10686

یادداشت – در سرزمین خویشتن‌داران

بخشی از گفت‌وگوی کوتاهی میان دو نفر در کتاب «گفت‌وگوی فراریان» اثر برتولت برشت

برتولت برشت در کتاب «گفت‌وگوی فراریان» گفت‌وگوی کوتاهی میان دو نفر ترتیب داده است، که خشایار قائم‌مقامی آن را به فارسی برگردانده است. آن قسمت این است:

تسیفل: در عمل خیلی ساده است. درباره تمام چیزهایی که به مسائل نظامی مربوط نیست، می‌توان گفت‌وگو کرد. اما درباره مسائل نظامی، ارتش که اطلاعات تخصصی دارد، تصمیم می‌گیرد. ارتش بزرگ‌ترین مسئولیت را بر عهده دارد. درنتیجه بیشترین حس مسئولیت را هم دارد و به همه چیز رسیدگی می‌کند. به این ترتیب، تمام مسائل، مسائل نظامی می‌شود و گفت‌وگو درباره‌شان مجاز نیست.

کاله: آن‌ها یک رایشتاگ (مجلس نمایندگان) دارند. در خیابان ایکس، زنی با پنج بچه زندگی می‌کند. بیوه‌ای است که با رخت‌شویی زندگی‌اش را می‌گذراند. شنیده بود که انتخابات رایشتاگ است و به ناحیه‌ای که اسامی رأی‌دهندگان را در آن اعلام می‌کنند، رفت، اما نام خود را در فهرست‌ها نیافت. می‌خواست داد و فریاد راه بیندازد، زیرا گمان می‌کرد که فریبش می‌دهند. اما به او گفتند رایشتاگ قانونی دارد که بر اساس آن افرادی که از دولت کمک دریافت کرده‌اند، حق رأی ندارند. بیوه‌زن در اصل می‌خواست در انتخابات شرکت کند، زیرا کمک‌های دولتی بسیار ناچیز بود….گویا با گفتن این جمله از آن‌جا بیرون آمده باشد که «مرده‌شوی رایشتاگ‌تان را ببرد».

برای دیدن تصویر در اندازه بزرگ‌تر، روی آن کلیک کنید

برگ رای
برگ رای دور دوم انتخابات مجلس شورای ملی

تسیفل: تعجب می‌کنم از این‌که نتوانسته خویشتن‌داری کند.

کاله: خطرناک هم هست. به‌خصوص وقتی که همه خویشتن‌دار باشند و یکی نتواند. اگر همه نتوانند، چیز دیگری است. در آن صورت اصلا بهش نیاز نیست. این هم مثل سنن و رسوم است. اگر در کشوری هیچ‌کس نتواند خویشتن‌داری کند، دیگر به آن نیازی نیست.

نویسنده: ابراهیم قربان‌پور

هفته‌نامه چلچراغ، شماره ۸۹۲

نوشته هایی دیگر از همین نویسنده: ابراهیم قربان‌پور

نظر شما

دیگه چی داری اینجا؟