تاریخ انتشار:۱۴۰۱/۱۱/۲۰ - ۱۹:۲۹ | کد خبر : 10439

سه داستان با شخصیت مرده؛ به دنبال گور خود

نویسندگان زیادی سرگذشت پیکرهایی را روایت کرده‌اند که دنبال گورشان می‌گردند. این‌جا سه تا از آن‌ها را سیاهه کرده‌ایم.

مردمان زیادی در دنیا هستند که معتقدند برای آن‌که روحی که از جسم فانی‌اش جدا شده است، به آرامش برسد، باید جسم را به خاک بسپارند. جنازه به‌خاک‌نسپرده انگار هنوز کار ناتمامی در این دنیا دارد. به همین خاطر است که نویسندگان زیادی در تاریخ ادبیات سرگذشت پیکرهایی را روایت کرده‌اند که دنبال گورشان می‌گردند. این‌جا سه تا از آن‌ها را سیاهه کرده‌ایم.

۱- آنتیگونه/ سوفوکل

آنتیگونه
آنتیگونه اثر سوفوکل

برادران آنتیگونه، اتئوکلس و پولونیکس بر سر قدرت با هم می‌جنگند و کشته می‌شوند. کرئون، فرمانروای تبس، اجازه می‌دهد اتئوکلس دفن شود، اما فرمان می‌دهد جنازه پولونیکس را دفن نکنند تا خوراک جانوران شود. آنتیگونه نمی‌تواند این اهانت به برادرش را بپذیرد و او را مخفیانه دفن می‌کند و این می‌شود سرآغاز سرنوشت اندوه‌بار او و کرئون.

۲- گوربه‌گور/ ویلیام فاکنر

کتاب گوربه‌گور
کتاب As I Lay Dying‌ (در ایران «گوربه‌گور» ترجمه شده) اثر ویلیام فالکنر

گوربه‌گور (ما که هنوز اسمی بهتر از پیشنهاد نجف دریابندری برای آن عبارت طولانی پیدا نکرده‌ایم) داستان خانواده‌ای است که پیکر مادر مرحومشان را برای دفن کردن در شهر مادری‌اش، مطابق وصیت‌نامه‌اش با گاری جابه‌جا می‌کنند. قاعدتا انتظار ندارید فاکنر این داستان را صاف و ساده روایت کرده باشد.

۳- زنی که دیگر نبود/ بوآلو-نارسژاک

کتاب «زنی که دیگر نبود»
کتاب «زنی که دیگر نبود» اثر بوآلو-نارسژاک

یادتان باشد اگر کسی را به قتل رساندید، حتما دفنش کنید. اگر طوری نقشه کشیده باشید که پیدا کردن جنازه هم جزئی از آن باشد، ممکن است خیلی زود متوجه شوید جنازه‌تان گم شده، یا حتی دارد به زندگی‌اش ادامه می‌دهد. داستان «زنی که دیگر نبود» همچین چیزی است.

نویسنده: ابراهیم قربان‌پور

هفته‌نامه چلچراغ، شماره ۸۷۹

نوشته هایی دیگر از همین نویسنده: ابراهیم قربان‌پور

نظر شما

دیگه چی داری اینجا؟