تاریخ انتشار:۱۴۰۱/۰۶/۰۳ - ۲۲:۱۰ | کد خبر : 9491

تن من مباد؛ حتی به زور!

یادداشت وبلاگ – ابراهیم قربان‌پور

تحلیل کردن اوضاع و احوال جامعه از روی پست‌ها و کامنت‌های اینستاگرامی، شاید به کار بعضی پایان‌نامه‌های بزن‌درروی دانشگاهی بیاید، ولی معمولا نتیجه‌ای ندارد که بشود به پشتوانه آن روی چیزی حساب کرد. بااین‌حال، گاهی واقعا برای ترسیدن می‌شود حسابی روی آن سرمایه‌گذاری کرد.

صفحه دکتر شفیعی کدکنی در اینستاگرام، که به گفته متولی صفحه، ربطی به خود استاد هم ندارد، پستی گذاشته است شامل مقالاتی در باب اشعار جعلی منسوب به فردوسی که هر کدام به طریقی، بی‌ربط به شاعر فقیدند. مقالات همه از شاهنامه‌پژوهان تراز اول ادبیات فارسی است. از استاد دبیرسیاقی گرفته تا دکتر خالقی مطلق. حالا کامنت‌های زیر پست را که نگاه می‌کنی، پر است از فحش و ناسزا و توبیخ و سرزنش که چرا شفیعی کدکنی به اندازه کافی به شاهنامه و وطن تعصب ندارد و توی دل خوانندگانش را خالی می‌کند که نه «ز شیر شتر خوردن و سوسمار/ عرب را به جایی رسیده‌ست کار» توی شاهنامه فردوسی هست و نه «چو ایران نباشد تن من مباد/ بدین بوم و بر زنده یک تن مباد».

شاهنامه
شاهنامه فردوسی

یک نفر نوشته است این ابیات الحاقی و مجعول به مراتب از خود شاهنامه قوی‌تر هستند. یکی دیگر نوشته است حتی به فرض جعلی بودن ابیات، در شرایط حساس کنونی کسی نباید به مردم بگوید سروده فردوسی نیستند. یکی دیگر نوشته است ما به مملکت آریایی‌مان تعهد داریم، نه به شخص شاعر. یکی دیگر نوشته است جای این «مهمالت» در «دانشگاه» است، نه در فضای مجازی. قصد سیاه‌نمایی ندارم. ولی در جامعه‌ای که الیت وطن‌پرست و فردوسی‌خوانده و شفیعی‌کدکنی‌دنبال‌کنش این‌قدر از حقیقت گریزان باشند، زندگی واقعا کمی ترسناک است.

نوشته هایی دیگر از همین نویسنده: 40cheragh

نظر شما

دیگه چی داری اینجا؟